یکی از مهمترین مسائلی که یک داستان خوان و نویسنده آن با آن در گیر است داستان بین خطوط است یعنی همان نانوشتههای نویسنده و آن چیزهایی که باید رمز کشایی شوند تا داستان فهمیده شود.
گاهی این تبدیل به یک تراژدی پیچده میشود.آز آن تراژدیهایی که سخت است بر له و علیه آن حرف زد.
واقعا اینکه در بین خطوط چه هست و چه چیزی را نویسنده میخواسته بگوید شاید حتی خودش هم نداند. شاید خیلی از نویسندهها حتی به این مساله فکر هم نکنند در هر صورت واقعا این خودش یک تراژدی در داستان نویسی است اینکه انگونه بنویسی که هم مخاطب بفهمد هم آنقدر واضح نباشد که جز خطوط و در داخل خطوط نوشته شده باشد.
این مهندس موسوی ما هم جدیدا داستان نویس شده. از بین خطوط این مرد حرفهای نگفته زیادی پیدا کرده اند واقعا من ماندهام که این حرفها را از کجای بین خطوط این مرد پیدا کردند.
بیانیههای این مرد سبز پوش برای ما داستانی شده هر زمان که بیانه میدهد از هر طرف هزاران نقد و تمجید و تحسین و تحریم و تکذیب میآید.
داشتم چرخی میزدم در گوگل به این برخورد کردم جوابیه مهندس موسوی به آقای نوری همدانی،
چند نکته قابل تامل در این جوابیه وجود دارد اقای نوری همدانی به مهندس موسوی سوالاتی پرسیده و مهندس در کمال ناباوری جواب هایی دادند که باید از بین خطوط بیانههایش پیدا کرده اند به طور مثلا گفته اند که من در اولین فرصت بیانهای صادر کردم و ازشعارهایی مانند«نه غزه نه لبنان... و همچنین ستقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» برائت جستم.
خب این دو حالت دارد یا اینکه ایشان علی الحساب باید 50 تایی بیانهمیداشتند و که احتمالا صادر کرده اند و اطرافیان سانسور کرده اند و بدون اطلاع ایشان به خبرگزاری ها خاصه خودشان ندادهاند.
دوم اینکه اینها را باید از بین خطوط داستانهای مهندس موسوی پیدا کرد. مثلا ایشان در بیانه اخرشان وقتی آن دسته از مردم را مومن خداجو مینماند نشانه این است که مردم خداجو مومن و همچنین منی که در این مقام هستم که اینها را خدا جوی مومن خطاب کنم از این شعارها بری هستم و ...
ظاهرا این داستان بین خطوط بیانههای و جوابیهها و خلاصه داستانهای دیگر سید برای ملت شده تراژدی که تفسیر و تبیین میکنند و از بین خطوط حرفهای در میاورند که آدم شاخ در میآورد. لازم نیست زحمتی به خودتان بدهید گوگل همه کارها را راحت کرده فقط کمی سرچ کنید در این موضوع و ببیند و بیندیشد که چه میگذرد در بین خطوط داستانهای سید